ساحل

دلنوشته ها

ساحل

دلنوشته ها

به بهانه رفتنت!

 

 

یا بنت علی(س)

خواستم بنویسم از رفتنت‌‌‌‌‌ ، اما نشد...

خواستم بنویسم از دل تنگت، دل خونت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از ورودت به کربلا و دلهره ات که این سرزمین تو را ز برادرت جدا می کند ، اما نشد...

خواستم بنویسم از داغ پسرانت و خجل شدنت دربرابر برادر ، اما نشد...

خواستم بنویسم از وداع علی اکبر و داغش بردل حسین(ع) ، اما نشد...

خواستم بنویسم از کشیده شدن قد قاسم ابن الحسن ، اما نشد...

خواستم بنویسم از تلظی اصغر و بی تابی رباب وحال تو ، اما نشد...

خواستم بنویسم از حسرت شنیدن یک خواهر از لبان عباس(ع) ، اما نشد...

خواستم بنویسم از عطش کودکان و کام تشنه خودت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از کشیدن دست عبد الله ابن حسن از دستانت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از لحظه وداع حسین از اهل خیام و باورت نشدن ، اما نشد...

خواستم بنویسم از عصر عاشورا و شلوغی قتلگاه ، اما نشد...

خواستم بنویسم از دویدنت به سوی گودی قتلگاه و پیراهن بلند عربی و زمین خوردن ، اما نشد...

خواستم بنویسم از فریاد وامحمدا سردادنت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از دعوت مادرت که "این صید دست و پا زده در خون حسین توست" ، اما نشد...

خواستم بنویسم از بوسه بر گلوی بریده زدنت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از خیمه های آتش گرفته و کودکان ترسیده و معجرهای .... ، اما نشد...

خواستم بنویسم از زمانی که همه را سوار محامل کردی و کسی نبود تا یاریت کند که خودت بر بالای محمل روی و چقدر جای جوانان بنی هاشم را خالی دیدی ، اما نشد...

خواستم بنویسم از چهل منزل اسارت اما نه اسیر عدو بلکه اسیر حسین ، اما نشد...

خواستم بنویسم از دیدگان خیره مانده به نوک نی ، اما نشد...

خواستم بنویسم از چوبه محمل و سر بشکسته ، اما نشد...

خواستم بنویسم از کوچه پس کوجه های کوفه و نامردمان کوفی ، اما نشد...

خواستم بنویسم از خرابه شام و سه ساله ، اما نشد...

خواستم بنویسم از بازار شام ، اما نشد...

خواستم بنویسم از مجلس شراب ، اما نشد...

خواستم بنویسم از 6ماه دوری از برادر و دل تنگت ، اما نشد...

خواستم بنویسم از تیکه کهنه پیراهنی که لحظه آخر میان دستانت فشرده بودی ، اما نشد...

خواستم بنویسم از نیمه ماه رجب ، اما نشد...

آخر نمی شود از تو نوشت و نمرد !!!

حالا اگر می روی کربلا ...برو یا علی

********************************************

به قول دوستان پی نوشت:

* پرسش مهیب بود، خدایا چگونه ای؟ کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد....(میلاد مولود کعبه مبارک)

* دلم طاقت نیاورد تا نیمه رجب صبر کنم برای همین مطلب بالا را زودتر نوشتم.

* از آنجائیکه انسان ممکن الخطاست و نه جایز الخطا، این حقیر از یکی از وبلاگ نویسان ارزشی سوءبرداشتی کردم که لازم  میدانم همین جا از جناب آقای منتظری صاحب وبلاگ مرکز تحقیقات پیشرفته استراتژیک عذر خواهی کنم و حلالیت بطلبم.

* ما تاکی باید بنشینیم و ببینیم که این علی مطهری هر چه می خواهد از دهانش بیرون می ریزد؟ اول اهانت به رهبری بعد اهانت به مردم و دفاع از سران فتنه وحالا اهانت به نمایندگان مجلس و نمایندگان مردم آن هم در پوشش اصولگرایان !!!!

البته حق دارد! آقایان منفعت اندیش مجلس پس از شکستی که از مردم و دانشجویان خورده اند ،دست و پای خودر ا گم کرده اند و هر چه می خواهند می گویند! مگر علی لاریجانی رئیس مجلس به مردم اهانت نکرد؟

آقای لاریجانی چطور اغتشاشگران در خیابانها را پس از انتخابات ۸۸اعتراض مردمی خواند وبه آنان حق داد! اما اعتراض به حق دانشجویان را در باره خطای حتمی مجلس کاری غیر اسلامی و غیر ولایی خواند و آن را محکوم کرد؟!

به نظر من جرثومه فتنه در حال حاضر امثال لاریجانی و علی مطهری هستند.

* آقای شیرازی مدیر بلاگفا!

حتما بعد از خواندن این مطلب من وبلاگ مرا هم مثل دیگر دوستان مسدود خواهید کرد و هزار دلیل بیخودی برای مسدود کردنش می آورید! ایرادی ندارد من آماده ام بسم الله...

اخیرا کاشف به عمل آمده که یک سرویس دهنده وبلاگ که این روزها حرفش نقل و نبات محافل مجازیست،به حریم خصوصی وبلاگ افراد ورود پیدا می کند و از کامنتهای خصوصی سوءاستفاده کرده و در ایجاد اختلاف و دودستگی بین وبلاگهای ارزشی کوتاهی نمی کند.

البته این سرویس دهنده وبلاگ اخیرا در اعتراضی مه به او شده و ترک افراد ارزشی از این محیط دست به مظلوم نمایی زده است!!!(بر حسب وظیفه اطلاع رسانی کنیم)

* خدا نکند یک اشتباهی بکنیم بعد برای رفع آن و سرپوش کشیدن آن بخواهیم کارمان را ناظر به اصالت مرد یا زن بودنمان کنیم .اشتباه ،اشتباه است چه مرد باشیم و چه زن.نابود کردن شخصیت یک فرد هیچ ربطی به جنسیت ما ندارد.درک شرایط  ومخصوصا شرایط خاص ما هیچ ربطی به مرد و زن بودن ندارد و چه بسا آقایان کمی رک تر باشند اما چه زیباست اگر بپذیریم که اشتباه کردیم.این مطلب مرتبط است و بخوانید.

* خانه دومی هم در  شهر جدید پلاکفا ساخته ام.

یا علی

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن و دوستان یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.mohsen-va-doostan.blogsky.com

سلام برادر جواد گل. هر جا که بری پیدات میکنم و حتماً مزاحمت میشم. لینک شدید آنهم با افتخار تمام. راستی جواد جان چقدر حال میده آدم توی یه جایی که غریبه یه دفعه دوستش پیدا کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد